پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
آمیزش ناسازها (بیان پارادوکسی) در ادب فارسی
نوشته شده در یک شنبه 7 مهر 1392
بازدید : 901
نویسنده : اسدصفائی )

دكتر كاووس حسن‌لی

آمیزش ناسازها (بیان پارادوکسی) در ادب فارسی

واژه ی Paradox  از كلمه ی ‌لاتینی‌ Paradoxum برگرفته ‌شده ‌‌و Paradoxum خود مركب ‌از Para به ‌معنی ‌مخالف ‌و مقابل ‌و doxa به ‌معنی ‌رأی ‌و اندیشه ‌است‌. آن چه‌ در این ‌نوشته ‌مورد نظر ماست‌ معنی ‌این ‌كلمه ‌در اصطلاح‌ علم ‌بلاغت ‌است ‌و در این ‌علم ‌آن ‌را بیش تر در معنی ‌سخنی ‌دانسته‌اند كه‌ با ظاهر متناقض ‌و مهمل‌ دارای ‌معنی‌ درست ‌و ارزش ‌زیبایی‌شناسی ‌باشد. (۱)

در زبان ‌فارسی‌، پارادوكس ‌را به ‌"تناقض‌"، "تناقض‌ظاهری‌"، "بیان‌نقیضی‌"، "ترویج‌تضاد"، "تلقیح‌تضاد"، "ناسازی‌هنری‌"، "موالاه‌العدو"، "متناقض‌نما" و... ترجمه ‌كرده‌اند. این  ‌آرایه ی ‌ادبی‌ كه ‌یكی ‌از عامل های ‌زیبای‌ برجستگی‌ كلام‌ است ‌با آرایه‌ای‌ كه‌ در  كتاب های‌ بلاغی ‌قدیم ‌با عنوان‌"تضاد" یا "طباق‌" مورد بحث ‌قرار گرفته ست‌- اگر چه از یك مقوله‌اند - از دید زیبایی‌شناسی بسیار متفاوتند. برای نمونه به بیت زیر بنگرید:

سیاه زنگی هرگز شود سفید به آب‌ / سفید رومی هرگز شود سیاه به دود


:: موضوعات مرتبط: مقاله ها , ,
:: برچسب‌ها: |آمیزش ناسازها (بیان پارادوکسی) در ادب فارسی|پارادوکس چیست |paradox|متناقض نما در شعر فارسی|دكتر كاووس حسن‌لی| ,



بازدید : 9867
نویسنده : اسدصفائی )
بنا به درخواست دوستان 
شعر کوچه از فریدون مشیری 
در قالب آواز با صدای عبدالحسین مختاباد
در این پست قرار داده شد 
که امیدوارم مورد پسند قرار بگیره

دانلود آواز شعر کوچه با صدای عبدالحسین مختاباد


:: موضوعات مرتبط: دانلود , ,
:: برچسب‌ها: |بیتو مهتاب شبی |آواز سنتی شعر کوچه|عبدالحسین مختاباد|ترانه ی کوچه|آواز عبدالحسین مختاباد ترانه کوچه از فریدون مشیری| ,



دانلود شعر کوچه با صدای فریدون مشیری
نوشته شده در پنج شنبه 4 مهر 1392
بازدید : 928
نویسنده : اسدصفائی )

سلام دوستان 

شرمنده که دیر آپ دیت میکنم از این پس سعی میکنم هر روز بهتون سر بزنم

در این پست براتو دکلمه ی شعر کوچه با صدای فریدون مشیری رو برای دانلود قرار دادم

که مطمئنم خوشتون خواهد اومد . میدونم که اکثرا با این شعر خاطره دارین

 

 

 

 

برای دانلود اینجا کلیک کنید


:: موضوعات مرتبط: دانلود , ,
:: برچسب‌ها: |دانلود دکلمه شعر کوچه|دکلمه کوچه فریدون مشیری|با صدای فریدون مشیری|دکلمه با صدای فریدون مشیری |فایل صوتی صدای فریدون مشیری|بی تو مهتاب شبی |صفاکده| ,



آشنایی با شعر مفهومی و مؤلفه های آن
نوشته شده در جمعه 22 شهريور 1392
بازدید : 833
نویسنده : اسدصفائی )

با تأمل در مباحثی که این روزها در حوزة شعر و ادب مطرح است که یکی از د اغ ترین آنها بحران مخاطب

و کم رونقی بازار شعر و شاعری است، و با توجه به اینکه از جمله مشکلات شعر معاصر فرم گرایی، محتواگریزی،

تیوری زدگی، هنجارگریزیهای بی مبنا و مقلدانه و پشت کردن به سنتهای هزار سالة ادب پارسی است،

راقم این سطور با بررسی بی طرفانة شعر دهة هفتاد و همچنین مطالعاتی که در حوزة زبان داشته ام

و بررسی آراء و عقاید و نظریات ادبی بنیانگذار شعر نو نیما یوشیج ، زاویة دید جدیدی را در حوزة زبان شعر

تجربه کرده ام که می توان نام آن را شعر مفهومی گذاشت.


:: موضوعات مرتبط: مقاله ها , ,
:: برچسب‌ها: | آشنایی با شعر مفهومی و مؤلفه های آن را داشته باشد |کم رونقی مخاطب شعر|شاعروشاعر|صف|صفا| ,



چند غزل خوب برای شما
نوشته شده در چهار شنبه 12 شهريور 1392
بازدید : 1322
نویسنده : اسدصفائی )
  • چنانچه خواست دلت بی حساب گریه کنی
  • قسم بخور که فقط با نقاب گریه کنی
  • خزان ببار ! بهاری شدن خطر دارد
  • صلاح نیست که با اضطراب گریه کنی
  • شده ست حال تو را تا غریبه می پرسد
  • فقط سکوت کنی در جواب گریه کنی ؟
  • و عشق چیست به جز اینکه سالها هر شب 
  • کنار بالش خود وقت خواب گریه کنی
  • دلت پر است که گاهی به روی بعضی ها
  • شبیه اسلحه ای یک خشاب گریه کنی ....
  • سيد سعيد صاحب علم

  •  
  • هر قدر هم ساکت نشستن مشکلت باشد
  • حرف دلت تامیتوانی دردلت باشد
  • یک عمر در گفتن دویدی ? کوله بارت کو؟
  • این سهم خیلی کم نباید حاصلت باشد
  • حالا که اینقدر از تلاطم خسته ای برگرد
  • اما اگر خاکی بخواهد ساحلت باشد!
  • تا وقت مردن روی خوشبختی نمی بینی
  • تا درد و رنج آغشته با آب و گلت باشد
  • احساس غربت میکنی وقتیکه شوقی نیست
  • حتی اگر یک عمر جایی منزلت باشد
  • اصلا بگو کی در ازای شعر نان داده؟
  • یاخنده ای? حرفی ...که شاید قابلت باشد
  • از گفتنی ها با تو گفتم بعد از این بگذار
  • دست خود دیوانه ات(یا عاقلت)باشد
  • امروز و فردا میکنی؟ امروز یا فردا 
  • یکدفعه دیدی وقت مهر باطلت باشد
  • بر شانه هایت باز دنبال چه میگردی؟ 
  • انگیزه پرواز باید در دلت باشد
  • مهدی فرجی

  • ای آنکه بودی در خوشی ها یار من روزی
  • دیدم که افتادی پی آزار من روزی
  •  
  • این سینه زندان بود، اما رفت با شادی
  • هرکس که خط انداخت بر دیوار من روزی
  •  
  • شاید قسم خوردی فراموشم کنی، اما
  • سر میکشی در دفتر اشعار من روزی
  •  
  • رفتی طنین شعرهایم در سرت... گفتم
  • دیوانه برمی گردی از تکرار من روزی
  •  
  • با هر غزل جان دادم و بر گردنت افتاد
  • یکباره خون آبی ِ خودکار من روزی
  •  
  • هر زن به چشم ام خیره شد، گم کرده ای را یافت
  • پس «هرکسی از ظنّ خود شد یار من» روزی
  •  
  • بگذار بی پروا بگویم دوستت دارم
  • هرچند می خندی به این اقرار من روزی
  • مهدی فرجی
  •  
  •  


  • از روی دست خط قشنگش كه مانده بود
  • ديشب به احتمال قــوی شعر خوانده بود
  • اسمش بهار بود، ولــی موج انفـــجار
  • پروانه های روسری اش را پرانده بود
  • پرتاب ناگهانــــــــی خون روی صورتش
  • چندين گل شقايق كوچک نشانده بود
  • وقتــــی پليس وارد اين اتفاق شد
  • چيزی برای ثبت جنايت نمانده بود
  • گفتند: مرد نيمه شب با دوچرخه اش
  • خود را به كوچه گل مريم رسانده بود
  • می خواست اعتراف بزرگــی كند ولی
  • زن ماشه را دو ثانيه قبلش چكانده بود...
  • "کورش کیانی"
 

:: موضوعات مرتبط: آثارارسالی , ,
:: برچسب‌ها: |کورش کیانی||ی|غزل معاصر|مهدی فرجی|سید صعید صاحب علم|صفاکده|انجمن شعر| ,



خرید شارژ
نوشته شده در دو شنبه 4 شهريور 1392
بازدید : 1147
نویسنده : اسدصفائی )



دانلود رمان سووشون .سیمین دانشور
نوشته شده در شنبه 1 شهريور 1392
بازدید : 1400
نویسنده : اسدصفائی )

دوستان عزیز سلام

در این پست کتاب سووشون نوشته ی سیمین دانشور برای مطالعه اعضا تقدیم میگردد که امیدوارم مورد پسند واقع بشه

 

رمان سووشون

سووشون
نام رمانی از سیمین دانشور نویسندهٔ نامدار چند دهه گذشته ایران است.

نویسنده در این رمان زندگی فئودالی در زمان اشغال ایران از سوی انگلیسی‌ها

را به زیبایی به نگارش درآورده‌است. کاربرد برخی واژه‌های عامیانه شیرازی در متن

گیرایی داستان را صد چندان کرده‌است. یکی از ویژگی‌های سووشون ساختار ساده و بیان روان آن است.

 برای دانلود  رمان سووشون کلیک کنید

 

 


:: موضوعات مرتبط: معرفی کتاب , ,
:: برچسب‌ها: |سیمین دانشور|دانلود رمان سیمین دانشور|دانلود سووشون|صفاکده|بناب|مراغه|آذربایجان| ,



ماجرای خواستگاری یک شاعر
نوشته شده در دو شنبه 21 مرداد 1392
بازدید : 1107
نویسنده : اسدصفائی )

با جمع مو سپیدان ،رفتیم خواستگاری

آنها سوار پیکان ،من هم سوار گاری

در راه شاد و خندان ،دسته گلی خریدم

از  اشتیاق بی حد، افسار می بریدم

آن شب دوچرخه ی من، دیوانه وار میرفت

تا من رسم به معشوق، او بیقرار میرفت

در کوچه تا رسیدیم ؛مرغی فرار میکرد

مردی نحیف و بیمار، اورا شکار میکرد

دنبال او زنی هم ، داد وهوار میکرد

 بیچاره مرغ تنها، آنجا چکار میکرد

در کوچه اول کار ،مرغی شهید میشد

این خواستگاری ما، خیلی بعید میشد

رفتیم و اهل خانه، حال مرا گرفتند

صدها سوال کردند، پاسخ زما گرفتند

کار مرا که پرسید مادر زن عزیزم

گفتم که من چو مرغی همواره در گریزم

کاری نبوده فعلا در حد شخص بنده

من شعر مینویسم سرشار طنزو خنده

بابای من سریعا، نطق مرا بهم زد

از مدرک لیسانسم، افسانه ای رقم زد

پنداشتم که عمری، استاد دهر بودم

یک شاعر لیسانسه، در کل شهر بودم

نا گه در این برآورد، دوشیزه چائی آورد

من را درآن هیاهو تا اوج قصه ها برد

تا استکان چائی، از دست او ربودم

لب را به چاپلوسی ،در پیش او گشودم

لبخند کوچکی زد ، بندی به آب دادم

 بر شانه ها همانجا هی پیچ و تاب دادم

بااباای دختر از قصد،فریاد زد که ای مست

اینجا مگر طویله است، جنبانده ای سر و دست

با من بگو ببینم، فرزند ته تغاری

در سن ازدواجی! ،آیا تو خانه داری؟

چائی که خورده بودم، از یاد برده بودم

نا گه پرید بیرون، چائی که خورده بودم

دستم به لرزه افتاد ،پاها به بیقراری

جستم نبود آنجا، یک راه اضطراری

تا اینکه چاره کردم، فکری دوباره کردم

گفتم که خانه ای را، جائی اجاره کردم

بااباای دختراینبار، با لحن تند تب دار

گفتا برون پسر جان ،دست از نگار بردار

تا این سخن شنیدم ،ازجای خود پریدم

سررا زدم به دیوار، دیوانگی گزیدم

این کار من اثر کرد ،بااینکه مختصر کرد

وجدان حاضران را،ازخواب خوش بدر کرد

من با نگار رفتم در گوشه ای نشستم

گفتم به جز تو جانا دل بر کسی نبستم

من با دوچرخه هربار در راه مکتب و کار

دنبال تو می افتم ای شاه بیت اشعار

ما را مران از این در،آری بگو و بنگر

چون میکند دراین شهر این شاعر فسونگر

اورا نگاه کردم ، تشبیه ماه کردم

بعد از کمی لجاجت ،آخر براه کردم

گفتم به صد اشاره، زودی بده شماره

شاید که بعد امروز، این بود راه چاره

مادر مرا صدا کرد شوخی نثار ما کرد

دستی به میوه ها برد،تصدیق کار ما کرد

تا والدین دختر، برنامه را شنیدند

سنگی براه وصل من با نگار چیدند

بعد از بسی مکافات، کردند دادو بیداد

گفتند مهر دختر،قران و برج میلاد

هم وزن دختر ما الماس و سنگ یاقوت

باید پسر بگیرد پالتو زپوست ماموت

با خود خیال کردم فکری محال کردم

با یک پیام کوتاه حالی به حال کردم

گفتم نگار زیبا فردا بیا فلان جا

شاید فرار کردیم بی منت و تمنا

((با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی

 تا بی‌خبر بمیرد در درد خودپرستی))*

((دست از طلب ندارم تا کام من برآید

یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآید))*

 

*حافظ 

(صفا)     


:: موضوعات مرتبط: آثارخودم , ,
:: برچسب‌ها: |شعرطنز|شاعردوچرخه سوار|داستان خواستگاری|مثنوی خواستگاری|طنز|خنده|صفاکده|اسدصفائی| ,



Play 8 Ball Pool

Play 8 Ball Pool / More Sports games